کد مطلب:369982 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:443

57 - به حریم آمرزش الهی وارد شدن - عفو خدا را قصد نمودن - به گذشت پروردگاراشتیاق داشتن - به فضل باری تعالی مطمئن بودن
 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم الی مغفرتك و فدت ، و الی عفوك قصدت ، و الی تجاوزك اشتقت ، و بفضلك وثقت .

عطایای خاص الهی 

امام سجاد علیه السلام در این چهار جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق به پیشگاه الهی عرض می كند: بارالها! به سوی آمرزش تو آمده ام ، و عفو و بخشش تو را قصد كرده ام ، و به گذشت تو مشتاقم ، و به فضل و احسان تو اعتماد دارم .

این قطعه از دعا كه موضوع بحث و سخنرانی امروز است . به خواست خداوند توانا درباره هر جمله شرح و توضیحی به عرض شنوندگان محترم می رسد. اولین مطلبی را كه علامه سید علی خان در تفسیر این چهار جمله آورده این است كه می گوید:

تقدیم الجارة فی الفقرات الاربع للتخلیص و معناه : الی مغفرتك و فدت لا الی غیرها وقس علی ذلك . (577)

اگر عبارت دعا اینچنین بود: اللهم وفدت الی مغفرتك ، معنای كلام این می شد: بارالها! آمده ام به سوی مغفرتت . اما اینكه الی مغفرتك پیش از وفدت آمده است ، از نظر ادبی ، حاوی معنای اختصاص است ، یعنی : بارالها! فقط به سوی مغفرت تو آمده ام و بس . و در سه جمله بعد نیز تقدم جر به همین معنی دلالت دارد. در جمله اول دعا كلمه و فد و كلمه مغفرت آمده و برای روشن شدن سخن امام (ع ) باید درباره هر دو كلمه توضیح داده شود.

معنای وفد و مغفرت 

وفد نام فرد یا هیئتی است كه برای دیدار شخصی با عظمت و بزرگ ، یا زمامداری توانا و مقتدر، یا فرمانروایی نافذ و مؤ ثر از محل خود حركت می كنند و نزد وی می آیند و هدفشان در این كار یا تكریم و احترام است یا اعلام وفاداری و اطاعت از اوامر اوست ، یا آنكه مردم محل احتیاجی دارند و این جمع را فرستاده اند تا حاجتشان را عرضه كنند و برآوردن آن را درخواست نمایند. كلمه مغفرت از نظر لغت دو معنی است : یكی مستور داشتن معاصی ، و آن دیگر بخشش گناهان است .

فی اسماء الله تعالی الغفار و الغفور و هما من ابنیة المبالغة و معناهما: الساترلذنوب عباده و عیوبهم المتجاوز لخطایاهم و ذنوبهم . (578)

غفار و غفور در اسماء حضرت باری تعالی است و این هر دو بر بسیاری مغفرت حضرت حق دلالت دارد و معنای این دو كلمه ، پوشاننده معاصی و عیوب بندگان است و همچنین گذشت كننده از خطایا و گناهان آنان است .

تشبه به خدا با كتمان سر 

پوشاندن قبایح و گناهان مردم از جمله صفات حضرت باری تعالی است و در دعاهایی كه از ائمه معصومین علیهم السلام رسیده ، این صفت مكرر ذكر شده است . اولیای گرامی اسلام به مسلمانان اكیدا توصیه نموده اند كه از ذكر قبایح و گناهان دگران لب فروبندند، چه این عمل ، در اسلام ، از گناهان كبیره است . اگر كسی خویشتن را به این صفت متصف كند و از ذكر گناهان این و آن خودداری نماید، خود را به صفت باری تعالی متصف نموده و به كمال تشبه یافته است .

قال الرضا علیه السلام : لا یكون المؤ من مؤ منا حتی تكون فیه ثلث خصال : سنة من ربه ، و سنة من نبیه ، و سنة من ولیه . فاما السنة من ربه فكتمان السر، و اما السنة من نبیه فمداراه الناس ، و اما السنة من ولییه فالصبر فی الباءساء و الضراء. (579)

حضرت رضا (ع ) فرموده : مؤ من آنطور كه باید مؤ من نیست مگر آنكه از سه خصلت برخوردار باشد: یك سنت از خداوند خود، یك سنت از پیمبر خود، و یك سنت از ولی خود. سنت از پروردگارش سر را مكتوم داشتن ، سنت از پیمبرش با مردم مدارا برخورد نمودن ، سنت از ولیش صبر و بردباری در شداید و سختی ها.

در این حدیث شریف ، به كتمان سر مردم آنقدر اهمیت داده شده كه امام (ع ) آن كس را كه پرده دری نمی كند و سر مردم را فاش نمی نماید متصف به صفت و سنت باری تعالی خوانده است . عفو و بخشش گناهكار، همانند مكتوم داشتن گناه او از صفات حضرت باری تعالی است . در قرآن شریف و روایات معصومین علیهم السلام تاءكید شده است كه مسلمانان مجاهده كنند تا به این خلق شریف كه از مكارم اخلاق است متخلق شوند و با اتصاف به این صفت ، از نعمت تشبه به كامل ، یعنی ذات اقدس الهی برخوردار گردند، و در اینجا بعضی از آیات و روایات به عرض شنوندگان محترم می رسد:

و لیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لكم . (580)

البته عفو و گذشت نمایید، آیا دوست نمی دارید كه خداوند گناه شما را بیامرزد و مشمول عفوتان قرار دهد؟

در آیه دیگر، اهل تقوی را اینچنین معرفی فرموده است :

لغزش دیگران را بخشیدن 

و الكاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین . (581)

متقین علائمی دارند از آن جمله موقع خشم ، آتش غیظ را در باطن فرو می نشانند، از كسانی كه با آنان بد كرده اند می گذرند، عفوشان می نمایند، بعلاوه از احسان خویش برخوردارشان می سازند.

عن النبی صلی الله علیه و آله : قال : تجاوزوا عن ذنوب الناس یدفع الله عنكم بذالك عذاب النار. (582)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : از گناهان مردم بگذرید كه خداوند به پاداش این عمل ، آتش قیامت را از شما دفع می نماید.

و كان علی علیه السلام یقول : متی اشفی غیظی اذا غضبت ؟ احین اعجز عن الانتقام فیقال لی لو صبرت ؟ ام حین اقدر علیه فیقال لی : لو عفوت (583)

علی (ع ) می فرمود: چقدر غیظم را شفا می بخشم موقعی كه خشمگین می شوم ؟ آیا زمانی كه از انتقام گرفتن عاجزم به من گفته می شود: اگر اغماض نمایی ؟

امام (ع ) به سؤ ال خود پاسخ نداده ولی مطلب روشن است :می خواهد بفرماید شفای غیظ و آرامش خشم من در موقعی است كه قدرت انتقام گرفتن دارم اما ظالم خود را می بخشم و از عمل ناروایش می گذرم . نتیجه آنكه مغفرت ، حاوی دو معنی است : یكی پنهان داشتن معصیت گناهكار و آن دیگر عفو و بخشش او. خداوند مهربان دارای هر دو صفت است ، از طرفی معصیت گناهكار را مكتوم می دارد و او را بین مردم رسوا نمی كند و از طرف دیگر او را مشمول عفو خود قرار می دهد و از گناه او می گذرد. بندگان با ایمان خداوند دارای این دو صفت عالی هستند و از باری تعالی پیروی نموده اند و به ذات اقدس او تشبه یافته اند. اگر كسی واجد یكی از این دو صفت باشد دارای نیمی از این مزیت است . بدبخت و سیه روز، آن كسی است كه فاقد این هر دو صفت است ، نه راز مردم را پنهان دارد و نه از لغزشها چشم پوشی می كند. علی (ع ) درباره این قبیل افراد چنین فرموده است :

بدترین مردم در نظر امام (ع ) 

شر الناس من لا یعفو عن الهفوة و لا یستر العورة . (584)

بدترین مردم كسی است كه نه از خطای دگران می گذرد و نه سر آنان را می پوشاند.

حوایج و نیازهای مردم متفاوت است و افراد الهی و با ایمان برای حل مشكلات و رفع نیازهای خود دست دعا به سوی پروردگار بر می دارند و حاجت خود را می خواهند. بعضی در دعا فقط نام الله را می برند كه جامع جمیع صفات كمال است و عرض حاجت به پیشگاه مقدسش می نمایند. اما بعضی با توجه به احتیاج خود از صفت یا اسمی نام می برد كه متناسب مقصودش باشد، مثلا اگر در مضیقه معاش است یا رزاق می گوید، اگر وسعت معاش می خواهد یا كریم می گوید، اگر بیمار است از شافی نام می برد، و از این قبیل . امام سجاد (ع ) در جمله اول دعا كه موضوع بحث امروز است از مغفرت الهی نام برده و عرض می كند:

اللهم الی مغفرتك وفدت ؛ بارالها! وفود و ورود من به مغفرت توست . به شرحی كه توضیح داده شد غفار و غفور دو معنی دارد: یكی مستور كننده و آن دیگر بخشنده . رسول اكرم (ص ) و ائمه طاهرین علیهم السلام ، همه معصوم اند، منزه از گناه اند، نمی دانیم ادای این قبیل كلمات از آنان در پیشگاه باری تعالی به جبران كمبودی است كه خودشان گفته اند:

ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك .

بارالها! به حق معرفت ، تو را نشناختیم و به حق بندگی ، تو را پرستش ننمودیم .

یا آنكه معنای دگری دارد. اما مرحوم محدث قمی رضوان الله علیه سه حدیث را از پی هم نقل نموده كه در اینجا ذكر می شود، ممكن است تا اندازه ای برای اهل دقت راهگشا باشد:

استغفار بدون گناه 

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ان للقلوب صداء كصداء النحاس فاجلوها بالاستغفار و تلاوة القرآن .

و قال صلی الله علیه و آله : من اكثر الاستغفار جعل الله له من كل غم فرجا و من كل ضیق مخرجا و رزقه من حیث لا یحتسب .

عن ابیعبدالله علیه السلام ، عن رسول الله صلی الله علیه و آله كان یتوب الی الله و یستغفره فی كل یوم و لیلة مائة من غیر ذنب . (585)

رسول اكرم (ص ) فرمود: دلها را دچار زنگ زدگی می شوند همان طور كه فلزات را زنگ فرا می گیرد. شما با استغفار، دلها را جلا دهید و زنگشان را برطرف نمایید، و نیز فرموده است : كسی كه زیاد استغفار نماید خداوند برای او در هر اندوه و غمی گشایشی فراهم می آورد و از هر تنگنا راه خروجی به رویش می گشاید و از طریقی كه امید ندارد به وی روزی می رساند.

امام صادق (ع ) فرمود: رسول بزرگوار (ص ) در هر روز و شبی صد بار توبه و استغفار می نمود بدون آنكه گناهی داشته باشد.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم این قطعه از دعای مكارم الاخلاق كه موضوع سخنرانی امروز است به پیشگاه باری تعالی عرض می كند:

و الی عفوك قصدت ؛بارالها! عفو و بخشش تو را قصد نموده ام .

بسیاری عفو و بخشش خدا 

فی اسماء الله تعالی العفو و هو فعول من العفو و هو التجاوز عن الذنب و ترك العقاب . (586)

در اسمای باری تعالی عفو است ، به معنای بسیاری عفو، و معنای عفو گذشت نمودن از گناه و ترك مجازات آن است .

عفو و بخشش گناهكاران از صفات حضرت باری تعالی است و در این باره آیات و اخبار بسیاری است و در اینجا به ذكر یك آیه و یك حدیث اكتفا می شود:

ان الله كان عفوا غفورا. (587)

بی گمان خداوند آمرزنده و بخشنده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : ان الله عفو یحب العفو. (588)

رسول اكرم (ص ) فرمود: خداوند، بخشنده است و بخشش را دوست دارد.

عفو خالق و امید مخلوق 

عفو گناهكاران و گذشت از كیفر آنان یكی از عوامل بسیار مؤ ثر در ابقای دین الهی و ادامه پیروی از شرع مقدس است ، چه آنكه عفو گناه به مسلمانان امید می بخشد و امیدواری منشاء تحرك و فعالیت است . از مقام رفیع معصومین علیهم السلام كه بگذریم تمام مردم ، بیش و كم ، دچار لغزش و گناه اند، اگر بنای شرع مقدس بر این می بود كه هر گناهی قطعا كیفر داشته باشد و مشمول عفو و اغماض نشود مردم از رهایی و نجات از عذاب الهی ناامید می گشتند و بر اثر نومیدی نه تنها نسبت به دین حق دلسرد می شدند بلكه جراءت و جسارتشان به محرمات و معاصی افزایش می یافت ، با خود می گفتند: ما كه قطعا جهنمی خواهیم بود چرا خویشتن را در دنیا از گناهان لذت بخش و مسرت بار محروم نماییم . برای آنكه مردم باایمان دچار چنین وضع اسف باری نشوند و بر اثر یاءس و نومیدی ، اعمال غیر مشروع گسترش نیابد و موجب سقوط انسانها نشود خداوند صریحا در قرآن شریف فرموده

قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم . (589)

پیمبر گرامی ! بگو ای مردمی كه به خود ستم نموده و به نفس خویش اسراف كرده اید از رحمت باری تعالی ماءیوس نشوید، خداوند تمام گناهان را می آمرزد كه او بخشنده مهربان است .

خلاصه عفو و بخشش حضرت حق مایه امیدواری مردم و موجب حفظ اساس اسلام و ادامه پیروی مسلمین از تعالیم شرع مقدس است . برای آنكه جوامع بشری به سجایای انسانی متخلق باشند، انسان زیست كنند، و از مزایای انسانیت برخوردار گردند باید تشبه به كامل یابند، همانند حضرت باری تعالی گناهكاران را مورد عفو و اغماض قرار دهند، و از انتقامجویی و درنده خویی كه مایه انحطاط و سقوط انسانیت است اجتناب نمایند و در این باره روایات بسیاری از اولیای گرامی اسلام رسیده كه در اینجا پاره ای از آنها ذكر می شود:

نیكوترین صفت دنیا و آخرت 

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : الا ادلكم علی خیر اخلاق الدنیا و الاخرة تصل من قطعك و تعطی من حرمك و تعفوا عمن ظلمك . (590) رسول اكرم (ص ) فرمود: آیا شما را دلالت نكنم به نیكوترین اخلاق دنیا و آخرت ؟ سپس توضیح داد: می پیوندی به كسی كه از تو بریده ، عطا می كنی به آن كس كه تو را محروم ساخته ، می بخشی آن را كه به تو ظلم نموده است .

و عنه صلی الله علیه و آله قال : خیر اهل الدنیا واهل الاخرة اخلاقا من یعفو عمن ظلمه . (591)

و نیز فرموده است : بهترین اهل دنیا و بهترین اهل آخرت از جهت اخلاق كسی است كه ظالم خود را مشمول عفو و اغماض خویشتن قرار می دهد.

عن علی علیه السلام قال : اذا قدرت علی عدوك اجعل العفو عنه شكرا للقدرة علیه . (592)

شكر قدرت و توانایی 

علی (ع ) فرموده : وقتی بر دشمن خود تسلط یافتی عفو او را شكر قدرت و پیروزی خویشتن قرار ده .

و عنه علیه السلام قال : قلة العفو اقبح العیوب و التسرع الی الانتقام اعظم الذنوب . (593)

و نیز فرموده است : كمی عفو در آدمی قبیح ترین عیب است و شتابزدگی در انتقام گرفتن بزرگترین گناه .

عفو بجا و نابجا 

ناگفته نماند كه عفو ظالم در موردی پسندیده است كه او شایسته عفو و اغماض باشد و اگر ظالم ، انسان پست و نالایقی است عفو او زیانبار خواهد بود و بر تجری وی می افزاید:

عن علی علیه السلام قال : العفو یفسد من الئیم بقدر اصلاحه من الكریم . (594)

علی (ع ) فرموده : فساد عفو ظالم فرومایه به مقدار صلاحی است كه از بخشیدن انسان كریم النفس عاید می گردد.

امام (ع ) و تقاضای عفو 

نتیجه آنكه خداوند عفو و بخشنده است . اگر انسان با ایمان از راه مجاهده و كوشش ، این سجیه پسندیده را ملكه خود سازد و از كسی كه به وی ظلم می كند بگذرد و مورد عفوش قرار دهد به كامل ، یعنی ذات مقدس حق ، تشبه یافته و به یكی از مكارم اخلاق متخلق شده است .

ائمه معصومین علیهم السلام ضمن دعاهای خود از عفو باری تعالی سخن می گفتند و از پیشگاه مقدسش درخواست بخشش می نمودند. امام سجاد (ع ) در دعای شانزدهم صحیفه سجادیه به خداوند عرض می كند:

انت الذی وصفت نفسك بالرحمة فصل علی محمد و آله و ارحمنی و انت الذی سمیت نفسك بالعفو فاعف عنی .

بارالها! تو نفس خود را به رحمت توصیف فرموده ای پس درود فرست بر محمد و آلش و مرا مشمول رحمت خود قرار ده ، بارالها! تو خود را به نام عفو و بخشنده خوانده ای ، از من بگذر و عفوت را شامل حالم بفرما.

مناجات امام صادق (ع ) 

امام صادق (ع ) ضمن یكی از مناجاتهای خود عرض می كند:

الهی ! لئن طالبتنی بذنبی لاطالبنك بكرمك و لئن طالبتنی بجریرتی لاطالبنك بعفوك . (595)

بارالها! اگر گناهم را مورد مطالبه قرار دهی من كرمت را مطالبه می كنم ، بارالها! اگر گناهم را مایه مطالبه بخوانی من عفو و گذشتت را مطالبه خواهم نمود.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعای مكارم الاخلاق ، موضوع سخنرانی و بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و الی عفوك قصدت ؛بارالها! عفو تو را قصد نمودم و به امید بخشش و اغماض به درگاهت آمده ام .

در جمله سوم دعا عرض می كند:

و الی تجاوزك اشتقت ؛بارالها! به گذشت و اغماض تو اشتیاق دارم .

افراد شایسته بخشش 

در قرآن شریف ، كلمه تجاوز به معنای گذشت حضرت باری تعالی از گناه در یك آیه آمده و خداوند تفضل و عنایت خویش را درباره گروهی شایسته و لایق چنین بیان فرموده است :

اولئك الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا و نتجاوز عن سیئاتهم (596)

اینان كسانی هستند كه به شایسته ترین وجه اعمالشان را قبول می نماییم و از گناهشان می گذریم .

امام (ع ) در جمله اول دعا كه مورد بحث امروز است كلمه مغفرت را به كار برده و در جمله دوم كلمه عفو را آورده و در جمله سوم از تجاوز نام برده است . روح سخن در هر سه كلمه ، درخواست بخشش حضرت باری تعالی است .

اشتیاق یا تمایل شدید 

نكته شایان بحث در جمله سوم به كار گرفتن لفظ اشتیاق است . فارسی زبان از كلمه شوق همان را می فهمد كه عرب زبان درك می كند. شوق به معنای علاقه و میل شدید است و این حالت روانی در افرادی یافت می شود كه نسبت به كاری كه انجام می دهند خیلی بیش از حد عادی مجذوب و دلبسته باشند، مثلا افراد تاجر و كاسب معمولا به درآمد مالی و به كسب و كار خود علاقه دارند ولی افرادی یافت می شوند كه عاشق مال اند و آنچنان شیفته گردآوری ثروتند كه برای انجام یك معامله سود بخش ساعتها می نشینند و حرف می زنند، نه احساس گرسنگی می كنند و نه از ادامه بحث خسته می شوند. رغبت و شوق اینان به درآمد مالی و كسب و تجارت ، قابل مقایسه با افراد عادی نیست . كسانی كه تحصیل می كنند بیش و كم به درس خواندن علاقه دارند و به نسبت میل درونی ، به جلسه درس و بحث ، تمایل نشان می دهند، اما بعضی عاشق تحصیل علمند، آنقدر به درس خواندن و تحصیل علاقه مندند كه گاهی برای خواندن یك كتاب دو ساعت روی پا می ایستند و كتاب را تمام می كنند و احساس خستگی نمی نمایند. علاقه و شوق افراد متدین در انجام تكالیف دینی و ادای فرایض الهی متفاوت است ، بیشتر مردم نمازگزار، این وظیفه عبادی را انجام می دهند اما آنطور كه باید متوجه معبود خود نیستند و در افكار شخصی خویشتن غرق اند، اما بعضی عاشق عبادت باری تعالی هستند، در موقع نماز، تمام وجودشان عبادت می كند و درون و برونشان در خضوع و خشوع است ، اینان شائق عبادت و عاشق بندگی خدا هستند و در بعضی از روایات ، كیفیت عبادت ائمه معصومین علیهم السلام به گونه ای بیان شده كه حد اعلای شوق آنان را به عبادت نشان می دهد. رغبت و اشتیاق در عبادت باری تعالی حاكی از درجات ایمان و مراتب معنوی عبادت كننده است ، به هر نسبتی كه علاقه فرد مؤ من به عبادت و تذلل در پیشگاه الهی بیشتر باشد به همان نسبت درجه ایمان و یقین او بیشتر خواهد بود.

عن علی علیه السلام قال : الشوق شیمة الموقنین . (597)

علی (ع ) فرموده : شوق در انجام وظایف دینی ، رسم و روش اهل یقین است .

درجات ایمان و تمایل مغفرت 

وضع روحی و تمایل معنوی مردم در عفو و بخشش باری تعالی از گناهانشان نیز به نسبت درجات و مراتب ایمان آنان است . بعضی برای گناهان خود كه در طول زندگی مرتكب شده اند در فكر عفو الهی نیستند و بی تفاوت از كنار آنها می گذرند، بعضی می گویند: اگر خداوند گناهان ما را بیامرزد موجب شادی و مسرت ما خواهد شد، بعضی برای جلب عفو الهی حالت درخواست و تضرع دارند، اما كسانی كه در مرتبه عالی یقین اند پیوسته برای گناهان خود در ضمیر خویش احساس ناراحتی و تشویش می كنند و عفو خدا برای آنان بالاترین عطیه است ، علاقه شدیدی دارند كه مشمول رحمت حضرت حق واقع شوند و خداوند از آنان بگذرد. امام سجاد (ع ) در جمله سوم دعای مورد بحث امروز در زمینه گذشت حضرت باری تعالی از ماده شوق ، كلمه ای را آورده و عرض می كند:

و الی تجاوزك اشتقت ؛بارالها! علاقه و میل شدیدم در این است كه از من بگذری و عفو و بخششت شامل حالم گردد.

امام سجاد (ع ) در چهارمین جمله این قطعه از دعای مكارم الاخلاق كه آخرین قسمت بحث امروز است به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و بفضلك وثقت ؛بارالها! به رحمت و تفضل تو وثوق و اطمینان دارم .

فضل در لغت به معنای زیاد بودن است و این كلمه در موارد مختلف به معانی گوناگون به كار می رود و در اینجا فقط راجع به فضل و رحمت باری تعالی كه محتوای دعای امام سجاد (ع ) است توضیح داده می شود. درباره فضل و رحمت حضرت باری تعالی آیات بسیاری در قرآن شریف و روایات زیادی در كتب احادیث از اولیای گرامی دین حق رسیده و مكتب اسلام ، مسلمانان را به گونه ای تربیت نموده است كه همه آنان به رحمت و فضل الهی بسیار دلبسته و امیدوارند.

تعهد رحمت رهایی از گناه 

و لو لا فضل الله علیكم و رحمته ما زكی منكم من احد ابدا. (598)

اگر فضل و رحمت باری تعالی شامل حال انسانها نمی بود احدی از پلیدی و آلودگی گناهان رهایی نمی یافت .

و اذا جاءك الذین یؤ منون بآیاتنا فقل سلام علیكم كتب ربكم علی نفسه الرحمة . (599)

وقتی مؤ منین به آیات ما نزد تو می آیند اول به آنان سلام بگو سپس اعلام نما كه خداوند نفس خود را به فضل و رحمت نسبت به بندگان خویش ملتزم و متعهد نموده است .

حضرت زین العابدین (ع ) كه خود معلم دین و حق و مربی مسلمانان است به فضل و رحمت الهی رجای واثق دارد و با اطمینان خاطر در مقام دعا به پیشگاه الهی عرض می كند:

و بفضلك وثقت ؛بارالها! به تفضل و كرمت مطمئنم .

برای آنكه ارزش وثوق و اعتماد به خداوند هر چه بهتر و بیشتر روشن شود در پایان بحث چند جمله ای در این باره به عرض شنوندگان محترم می رساند. امید است مفید و سودمند واقع شود.

انبیا و وثوق به خداوند 

عن محمد بن علی الجواد علیهما السلام قال : الثقة بالله تعالی ثمن لكل غال و سلم الی كل عال . (600)

امام جواد (ع ) فرمود: وثوق و اطمینان به خداوند، قیمت هر متاع عالی و گران است و نردبان بلندی است برای رسیدن به هر نقطه رفیع و عالی .

پیمبران الهی با وثوق به خداوند، بت و بت پرستی را كه مقبول عامه بود خرافت خواندند و با آنها مبارزه كردند. حضرت ابراهیم خلیل با اطمینان به خداوند، بتها را شكست و نمرود مدعی خدایی را محكوم نمود. حضرت موسی بن عمران و برادرش هارون برای دعوت فرعون ماءمور شدند فرعونی كه مردم را برده خود می دانست و علنا می گفت :

انا ربكم الاعلی ؛ (601) من مالك و معبود بزرگ شما هستم .

پیشوای عالی قدر اسلام با وثوق به خداوند توانا، دعوت توحید و مخالفت با بت را آغاز نمود و با وجود آن همه دشمن مسلح و مجهز نهراسید و با اطمینان خاطر به ماءموریت خویش ادامه داد و سرانجام پیروز شد، بتها را از میان برد و پرچم توحید را در آن منطقه وسیع به اهتزاز درآورد و دامنه دعوت آن حضرت به سایر كشورها كشیده شد. خلاصه آنكه وثوق و اعتماد به خداوند، سرمایه بزرگ مردان الهی و مربیان بشر در مبارزه با شرك و ظلم بود. اینان با اطمینان خاطر در خطرناكترین صحنه ها قدم می گذاردند و بدون اضطراب و وحشت ماءموریت خویش را انجام می دادند. این همه شجاعت و صراحت نتیجه اطمینان درونی پیمبران به ذات اقدس الهی بود و هر كس واجد این سرمایه بزرگ باشد در همه رویدادهای خطرناك و اضطراب آمیز، قوی و نیرومند خواهد بود. قرآن شریف در این باره فرموده است :

الا بذكر الله تطمئن القلوب ؛ (602) آگاه باشید كه با یاد خداوند، دلها مطمئن و آرام می شود.